آرتینآرتین، تا این لحظه: 15 سال و 16 روز سن داره

♪♫ عاشقانه های من برای دردانه ام ♫♪

بدون عنوان

وای که چه برف خوشگلی بارید امروز ،اولین برف پاییزی .من و پسرک هی رفتیم پشت پنجره و برف رو تماشا کردیم فقط!!! اما کلی لذت بردیم.  
17 آبان 1390

بارون میاد دوباره

چه روزای بارونی خوبی. پاییز یعنی این هوا ، یعنی بارون اینطور مداوم.  یعنی یه خنکی و سرمای دلچسب .من عاشق این هوای سرد و بارونی پاییزیم . اول از همه دوستای خوبم ممنون از لطف و مهربونی همتون .ممنون..  از پسرکم بگم که شیرین زبونیاش هر روز بیشتر و شیرین تر میشه.و مهربونیش هر روز بیشتر از پیش میشه. پسرک مهربونم روزی چند بار منو بغل میکنه و میگه مامان خیلی دوست دارم .وقتی میگم به من انرژی بده دستاش رو محکم دور  گردنم حلقه میکنه و فشار میده. عاشق این کاراشم .اون بالا بالاها سیر میکنم با این کارای پسرک. یه وقتایی هم صدا میکنه : مامان خوشگل عزیزم دوست دارم .که دیگه این اخرشه و من حسابی لوس میشم و بال بال میزنم و رسما میچسبم به...
8 آبان 1390

ماشین مکس

پسرک کتاب خوندن رو خیلی دوست داره .بعضی از کتاباش رو خودش می خونه به روش خودش .یا یه وقتایی  کتابی رو که خوندم براش رو ، برای خودش  تکرار میکنه . این فایل صوتی مال دوشنبه هفته پیشه ، که پسرک کتاب ماشین مکس رو می خونه .  خاله منیژه جون این فایل رو به شما تقدیم می کنیم.   Upload Music ...
10 مهر 1390

کچل اوغلی

جمعه موهای پسرک رو کوتاه کردیم خیلی ..چیزی در حد کچل اوغلی یا کچل اوفسکی ! خیلی بانمک شده، هر چند که اولش خیلی تو ذوقم خورد و کلی ناراحت شدم .یاد بچگی دایی علی می افتم که میخواست بره مدرسه کلاس اول.
5 مهر 1390

پیانو

دازیم فیلم میبینیم ،تو یه صحنه دخترک در حال پیانو زدنه . یدفعه پسرک میگه پیانو میخوام ، بابا ایش برام پیانو بخر.  بابا ارش میگه باشه برات میخرم . دوباره پسرک میگه بابا ایش باتیش( باتریش ) هم بخر !!! توضیح نوشت :از اونجاییکه اسباب بازیهای موزیکال باتری خور پسرک (که معمولا اهنگهای وحشتناک چینی دارند) اولین باتریشون ،اخرین باتریشون هم هست ،پسرک برامون پیش شرط باتری گذاشت!!!
4 مهر 1390

اعداد کاربردی

با پسرک داریم کتاب اعداد انگلیسیش رو ورق می زنیم و می خونیم .میرسیم به عدد٨ ،میگم ایت .یدفعه میگه عیدت مبارک . صفحه بعد میگم ٩ ناین . میگه نانای نای بعد میگم ١٠تن . میگه بین تن(بن تن)!!!
2 مهر 1390

دندون

اخرین دندون از بیست دنون شیری پسر کوچولوم در اومد .دندون اسیا بالا سمت راست. طفلک خیلی اذیت شد . یه شب تب شدید داشت و چند روز بیقرار بود اما من نفهمیدم این بیقراریش بخاطر دندونشه چه مادر بدیم من.گاهی به خودم شک میکنم به تواناییام .به اینکه اصلا من مادر به اندازه کافی خوبی هستم...گاهی وقتا میترسم .گاهی وقتا دلم از خودم خیلی میگیره خیلی...                                                   ...
29 شهريور 1390

استقلال

حدود دو هفته است که جای پسرک رو جدا کردیم و تو اتاق دیگه جدا از ما میخوابه . فکر می کردم سخت با این مسله کنار بیاد اما در کمال تعجب به راحتی قبول کرد .و بر خلاف تصورم کار به گریه و زاری نکشید .پسرک از همون شب اول راحت جدا خوابید طوریکه الان من فقط براش قصه می خونم و میرم .و حتی لازم نیست کنارش بمونم تا بخوابه ،  خودش سر جاش راحت میخوابه. فقط گاهی وقتا صبحا که از خواب بیدار شده اومده تو اتاق ما و تو تخت ما که اونم در حال درست شدنه. این یه قدم خیلی بزرگ در جهت استقلال پسرک بود که برامون به راحتی اتفاق افتاد و من از این بابت خیلی احساس خوبی دارم ،خوشحالم و سبک.           &nbs...
20 شهريور 1390

خوشبختی

پسرک رو تو حمام دارم میشورم یدفعه چشمم میافته به پاهاش کنار پای خودم .یه لحظه مبهوت میشم از اون پاهای کوچولو و خوشگل .انگار تابحال ندیدمش .انگار اولین باره که میبینمش. با دقت نگاه میکنم به اون منظره پاهای کوچولو کنار پای خودم از بالا . با خودم فکر میکنم اینا پاهای کوچولوی پسر منه !!! چه لذت بخشه ،یه حس عجیبی دارم ..پر از شگفتیوتازگی .                                                 ...
16 شهريور 1390