گاو تشنه
آرتین عروسک گاوش رو نشونده رو صندلی . یه بادوم برداشته و سعی میکنه بذاره دهان گاوه و میگه بخول ، بادوم بخول . میاد و از من اب می خواد، فکر می کنم تشنه است . تو لیوان دردارش آب میریزم براش . می گه در باز . درش رو باز می کنم و لیوان رو می دم دستش . می ره پیشه گاو و میگه اب بخول . تا من بجنبم لیوان اب رو خالی می کنه رو گاو و صندلی...
من فقط فرصت می کنم داد بزنم وای ارتین ..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی