قورباغه ای که قورت میدیم
گلاب به روتون قورباغه گنده و بد ترکیبی بود که تصمیم به قورت دادنش داشتم اما هر بار
یه جور از قورت دادنش طفره می رفتم حالا چند وقتیه که من و بابا ارش و پسرک داریم
تلاش می کنیم قورباغه رو قورت بدیم سه تایی !!
اوایل قورباغه هه،هی جست وخیز می کرد و از دستمون در می رفت اما الان دیگه قور
قورش گهگهاه به زحمت شنیده میشه.. پسرک رو از پوشک باز کردم ،روزای اول دایم به
من گل میزد وقورباغه هه به ریشم می خندید و زل میزد به من و گلوش رو برای من پر باد
میکرد ...،گاهی وقتا سه به یک بودیم یعنی به ازای هر سه تا شلوار خیسی که تحویل من
میداد یکبار به موقع می نشست رو لگن و ما روخوشحال می کرد .اما شکر خدا الان دیگه
همه گلها رو به لگن خرگوشیش می زنه و ما هربار از خوشی، از جامون با هیجان بلند
میشیم و یه هورای بلند به افتخارش میکشیم . پسرک هم سر خوش از این پیروزی مثل
فاتحین تو خونه راه میره.
تو این پروژه بزرگ یه مشکل با شماره 2 قضیه داشتیم ، اونم وحشت پسرک از شماره 2
بود که هر بار اشک و گریه پسرک رو همراه داشت .اما حالا بعد از روشنگریهای ما و انجام
راهکارهای مختلف ،کار به اونجا رسیده که پسرک هر باربعد از انجام شماره 2 ، برای قضیه
مربوطه دست تکون میده ،بای بای میکنه و میگه برو خونتون. و ما گلاب به روتون ،سیفون
ومیکشیم و تمام .
پی نوشت: این پست خیلی قورباغه ای شد :)این هم یه عکس از قورباغه مذکور..
بعدا نوشت: خوشحالم که سطل پوشکا از توالت جمع شده:)