بابا ارش قصه گو
کلاغ و روباه
بابا ارش: یه کلاغ بود که یه تیکه پنیر پیدا کرد
روباهی رد می شد گفت : سلام اقا کلاغه خوبی؟
کلاغ دهانش رو باز گفت سلام...
اما پنیر از دهانش افتاد و روباه گرفت و ...
ارتین : اووووورد!(خورد)!!!!!
این قصه ای که بابا ارش بیشتر وقتا برای اقا ارتین تعریف می کنه!!!
عاشقتونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی